1- تعریف ترجمه
تعریف ترجمه از دیر باز مورد اختلاف میان مترجمان و ترجمه شناسان بوده است در میان تعاریف مختلف، عبارت سادهای متداول است که میتوان به عنوان تعریفی روان از ترجمه پذیرفت. ترجمه عبارت است از برگردان متنی از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون کوچکترین افزایش یا کاهش در صورت و معنی (صفوی، 1380، ص9). این تعریف بیشتر جنبه ایده آلیستی دارد و در واقع امر امکان وقوع چنین ترجمه ای تا به امروز اندک است.
البته از آن زمان که زبان شناسی به کمک فن ترجمه آمد و در حوزه ماهیت و چگونگی ترجمه تحقیقاتی انجام داد، قدمهای مثبتی در راه رسیدن به این آرمان برداشته شد. زبان شناسی ساخت صوری و معنایی زبان را از یکدیگر جدا کرد و از طریق تحلیل تقابلی5 سطوح مختلف آوایی، واژگانی و نحوی زبان را تبیین نمود (صلحجو، 1365) و مطالعات معنی شناسی نیز مسائلترجمه را واضحتر کرد و بیش از همه در مورد مساله «معادل یابی» گشایش خوبی به وجود آورد.
تحلیل فرآیند ترجمه
در اینجا سعی بر آن است که به صورت ابتدایی و در حد نیاز فرآیند ترجمه به معنای عام کلمه را بررسی و تحلیل کنیم. هر چند تحلیل این فرآیند نیز از جمله مسائل پر اختلاف و بحث برانگیز علم ترجمه شناسی است و پرداختن کامل به آن در این مجال امکان ندارد.
برای ما سه بخش مجزا از فرآیند ترجمه شامل متن مبداء، فعالیت مترجم و متن مقصد حائز اهمیت است. براساس اصول و مبانی روش تحلیل متن جدید، متنها متشکل از تعداد فراوانی واحدهای زبانی (تکواژ، واژه، گروه، بند، جمله و...) هستند که طبق یکسری فرمولها و دستورهای معین در هر زبان اعم از فرمولهای آوایی، نحوی و معنایی کنار یکدیگر قرار گرفتهاند تا اطلاعات مورد نظر نویسنده را در درون خود (درون متن) ذخیره نمایند تا هر مخاطبی که با این فرمولها و دستورها آشنایی دارد، بتواند با مطالعه این متن، اطلاعات ذخیره شده در آن را بازیابد نکته مهم در ترجمه این است که ترجمه آن طوری انجام شود که خوانندهی متن مقصد، آن چیزی را بفهمد که خوانندهی متن مبدا میفهمد و به عبارت دقیقتر و علمیتر، متن مقصد حاوی تمام اطلاعاتی باشد که متن مبدا در خود ذخیره نموده است.
در این میان فعالیت مترجم از متن مبدا آغاز شده و به متن مقصد ختم میشود. مترجم ابتدا با استفاده از فرمولها و دستورهای معین در نظام معنایی و دستوری هر زبان تلاش میکند تا متن را بفهمد. به عبارت دیگر سعی میکند تا با بازیابی اطلاعات ذخیره شده در متن، شبکه معنایی آن را برای خود ترسیم کند. به طور طبیعی این شبکه معنایی سازگار با شبکه معنایی زبان مبدا و به عبارت دقیقتر تکهای از شبکه معنایی آن زبان است. لذا در گام دوم وی شبکه معنایی معادل با آن را در زبان مقصد ترسیم میکند و در گام نهایی آنرا مطابق فرمولها و دستورهای زبان مقصد که بر گرفته از نظام آوایی تکواژی و دستوری زبان مقصد است به صورت متن مقصد ارائه میدهد.
میزان موفقیت مترجم در این فعالیت به اموری چند مرتبط است:
1- میزان آشنایی وی به فرمولها و دستورهای زبان مبدا و توان فهم وی از متن مبدا.
2- میزان تطابق شبکه معنایی ترسیم شده در ذهن مترجم با شبکه واقعی متن مبدا.
3- میزان توانایی مترجم در بازسازی شبکه معنایی مذکور در زبان مقصد.
4- میزان آشنایی مترجم با فرمولها و دستورهای زبان مقصد و توان ساختن ساختارهای زبانی در متن مقصد.
طبق تعریف و تحلیل ارائه شده از فرآیند ترجمه ، تمام فعالیت مترجم بر روی متن متمرکز میشود و به نوعی با استفاده از روش تحلیل متن از هر دو سو (مبدا و مقصد) دست به ترجمه و برگردان میزند. بر این اساس معتقدم که مطالعات زبان شناسی بر روی متن و تحلیل متن جایگاه ویژهای در مباحث ترجمه شناسی دارد، و این مقاله خود گامی است در تبیین این مطالعات در حوزه ترجمه شناسی.
ترجمه انگلیسی به فارسی
کار ترجمه خیلی مبتنی بر تجربه است. باید در اولین قدم عقب و دیدن اشکالات کارتان، عقب نشینی نکنید و با انگیزه فراوان ادامه دهید.
لازم است که حتما به زبان فارسی و نگارش به این زبان، تسلط نسبی پیدا کنید تا ترجمه های فنی و تخصصی تان نیز دلنشین باشند.
فارسی نویسی و گرایش به واژه های مناسب فارسی را فراموش نکنید.
در ترجمه ، خیلی وقتها باید متن اصلی را بعد از ترجمه کردن کنار گذاشت و به عنوان یک فارسی زبان متن را خواند. همیشه باید این پرسش را از خود پرسید که آیا من به عنوان یک فارسی زبانِ خواننده این متن، قادر هستم که مفهوم اصلی را به شیوه ای مناسب درک کنم؟ بنا بر این پرسش، باید جمله بندیها و کل نوشته را به گونه ای تغییر داد و مناسب سازی کرد که قابل درک برای هر فارسی زبان خواننده متن باشد. ضمن اینکه به متن اصلی هم وفادار بود و روح کلام متن اصلی را منتقل کرد.
به زمان جملات در متن اصلی توجه کنید. باید ترجمه فارسی هم مطابق زمان جمله انگلیسی باشد.
در متن فارسی تا جایی که ممکن است نباید واژه ها و عبارات انگلیسی وارد شوند. اینها باید ترجمه شوند و اگر ممکن نیست آوانگاری شده و معادل آنها حتما در پانویس درج شود. اسامی خاص هم باید در متن اصلی بیایند و حتما در پانویس معادل به زبان اصلی داشته باشند.
در مواردی که لازم است با افزودن برخی کلمات ربط، اضافه یا حتی کلمات و عبارات فارسی، ترجمه را روان و مناسب کنید. حتی اگر این عبارات و کلمات در متن اصلی موجود نباشند. این ممکن است به دلیل تفاوتهای زبان ما با زبانهای دیگری که از آنها ترجمه می کنیم باشد.
پاراگراف بندی، علائم و شکل جملات باید با متن اصلی هماهنگ باشد.
بهتر است اعداد به صورت حرفی در متن فارسی ارائه شوند.
در صورتی که مقدور است نمودارها یا الگوها، به فارسی ترجمه شوند.
شرح تصاویری که در متن اصلی وجود دارند، حتما ترجمه شده و در زیر تصاویر در متن فارسی اضافه شوند.
اگر مقدور است، عناوین کتابها و آثاری که در متن به عنوان مثال آمده است را نیز به فارسی ترجمه کنید. این کار درک خواننده فارسی زبان را از متن افزایش می دهد.